جاسمین دختر ده سالهی بانمکی است که به تازگی با او آشنا شدهام. او نومیدانه تلاش میکرد در درس از دخترهای دیگر کلاس عقب نماند؛ اما مشکل اینجا بود که جاسمین هر چقدر تلاش میکرد، موفق نمیشد. چون نمیتوانست حرفهای معلمش را به خاطر بسپارد، آخرین نفری بود که در کلاس درس آماده میشد، زیرا فراموش میکرد چه کتابی را بیاورد. جاسمین از نظر سواد خواندن و نوشتن و نیز یادگیری ریاضی پایینترین سطح را در گروه خود داشت. او یک دستیار مخصوص داشت که در کلاس کمکش میکرد. جاسمین میدانست که بچههای دیگر از این بابت به او میخندند؛ اما مادر جاسمین، نیز نگرانش بود. جاسمین در خانه نیز افسرده و مأیوس بود. بعضی شبها اما متوجه میشد که دخترش در تنهایی گریه میکند، زیرا نمیتوانست تکالیفش را به یاد بیاورد. به نظر میرسید جاسمین از پس کارهای سادهای مثل مرتب کردن کتابهای مدرسهاش برای روز بعد نیز برنمیآمد. ممکن است از علت مشکلات جاسمین تعجب کنید. در بررسی اخیر روانشناس مدرسه مشخص شد که درصد بسیار پایینی از حافظهی جاسمین فعال بود. به همین علت او درسهای معلمش را فراموش میکرد و ریاضی برایش مشکل بود؛ اما با داشتن این اطلاعات به دنبال راهحل گشت و در تحقیقاتش با برنامهای به نام حافظهی جنگلی آشنا شد. جاسمین در طول تابستان از این برنامه استفاده کرد. وقتی در سپتامبر به مدرسه رفت، معلمش از پیشرفت او حیرت زده شد و گفت جاسمین دانشآموز کاملا متفاوتی شده و اصلا به نظر نمیرسد که قبلا در یادگیری مشکل داشته است. جاسمین دیگر دانشآموزی نبود که برای یادگیری نیازهای خاصی داشته باشد و در کلاس کمک بخواهد. نمرههایش بهتر شد و مادرش هم متوجه پیشرفت چشمگیرش در خانه شد. جاسمین میتوانست تکالیفش را بدون احساس یأس و درماندگی انجام دهد. وقتی روانشناس مدرسه او را دوباره ارزیابی کرد، ضریب هوشیاش ۱۰ درصد بالاتر از سنش بود. حافظهی فعال او نیز به حد متوسط رسیده بود.